شادم که در شرار تو می سوزم
شادم که در خیال تو می گریم
شادم که به عمر وصل تو باز ایشان
در عشق بی زوال تو می گریم
پنداشتی که چون ز تو بگسستم
دیگر مرا خیال تو در سر نیست
اما چه گویمت که جز این آتش
بر جان من شراره دیگر نیست
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA
شبها چو در کناره نخلستان
کارون ز رنج خود به خروش آمد
فریادهای حسرت من گویی
از موجهای خسته به گوش آید
شب لحظه ای به ساحل او بنشین
تا رنج آشکار مرا بینی
شب لحظه ای به سایه خود بنگر
تا روح بیقرار مرا بینی
من با لبان سرد نسیم صبح
سر می کنم ترانه برای تو
من آن ستاره ام که درخشانم
هر شب در آسمان سرای تو
غم نیست گر کشیده حصاری سخت
بین من و پیکر صحراها
من آن کبوترم که به تنهایی
پر میکشم به پهنه دریاها
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA
شادم که همچون شاخه خشکی باز
در شعله های قهر تو می سوزم
گویی هنوز آن تن تبدارم
کز آفتاب شهر تو می سوزم
در دل چگونه یاد تو می میرد
یاد تو یاد عشق نخستین است
یاد تو آن خزان دل انگیزیست
کاو را هزار جلوه رنگین است
بگذار زاهدان سیه دامن
رسوای کوی و انجمنم خوانند
نام مرا به ننگ بیالایند
اینان که آفریننده شیطانند
اما من آن شکوفه اندوهم
کز شاخه های یاد تو می رویم
شبها ترا به گوشه تنهایی
در یاد آشنای تو می جویم
ادم ها در ارتباط چند دسته هستند!؟
از نامه های بابا لنگ دراز به جودی ابوت
بمان تا رسم خوبی از جهان برافکنده نشود ...
276839 بازدید
19 بازدید امروز
63 بازدید دیروز
348 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian