×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

روزگار

× =text/java src=http://pichak.net/blogcod/time-data/time-data/div style=display:noneh1a href=http://pichak.netساعت فلش/a/h1h1a href=http://pichak.net/blogcod/time-dataكد ساعت /a/h1/div
×

آدرس وبلاگ من

arezu.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/baran1164

نور عشق

نور عشق

مسیح از شهری می گذشت. ظهر بود و او بسیار خسته بود. آفتاب بسیار سوزان بود، پس او در باغی زیر سایه ی درختی نشست. آن خانه و باغ متعلق به یک روسپی بود. آن زن مسیح را دید که زیر درختی در باغش استراحت می کند. تاکنون هیچکس مانند این مرد برای استراحت به باغ او نیامده بود، او هیچکس را تاکنون مانند این مرد ندیده بود. آن زن مردمان بسیار زیبایی را دیده بود، مردمانی بسیار قدرتمند، ولی این زیبایی متفاوت بود، این وجود چیزی این-دنیایی نبود. آن زن چنان جذب و مسحور شده بود که پیش از اینکه آگاه شود، به آن درخت رسیده بود.
وقتی آن زن نزدیک مسیح رسید و شروع کرد به نگاه کردن به او، مسیح چشمانش را باز کرد و بلند شد تا برود. مسیح تشکر کرد و گفت، "برای سایه درختی که به من دادید متشکرم. حالامی روم، راهی دراز در پیش دارم."
ولی زن روسپی گفت، "اگر برای مدت کوتاهی به خانه ی من نیایی، ناراحت می شوم. لطفاً قدری بمان. این نخستین باری است که من از کسی دعوت می کنم به منزلم بیاید. مردم به در خانه ام می آیند و من آنان را رد می کنم. این نخستین بار در زندگیم است که از کسی دعوت می کنم به خانه ام بیاید."
مسیح گفت، "زمانی که مرا به قلبت دعوت کردی، من پیشاپیش میهمان تو شده ام. ولی راهی طولانی در پیش دارم، پس لطفاً اجازه بده بروم. من پیشاپیش میهمان نوازی تو را دریافت کرده ام."
ولی زن روسپی گفت، "این مرا آرزده می کند. آیا به قدر کافی عشقت را نشان نمی دهی که وارد خانه ام شوی؟"
مسیح به او گفت، "به یاد بسپار، من تنها شخصی هستم که می توانم عاشق تو باشم. هیچکدام از آن مردانی که نزد تو می آیند، عاشق تو نیستند. زیرا آنان عشقی ندارند. آنان به خاطر تو آمده اند. در مورد من، عشق من در درونم است."
عشق مانند نور چراغ است: اگر هیچکس در اینجا نباشد، آن نور بازهم خواهد تابید و اگر کسی هم باشد بر او خواهد تابید.
ولی شهوت و خواهش مانند نور نیستند: وقتی توسط کسی برانگیخته شوند، این انرژی ها به سمت آنان می روند. برای همین است که شهوت یک تنش است.
عشق یک تنش نیست. در عشق تنشی وجود ندارد، عشق وضعیت آرامش مطلق است.

شنبه 22 شهریور 1393 - 10:28:07 AM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
نظر ها

ارسال پيام

جمعه 17 مهر 1394   1:28:28 PM

جلال بر مسیح...........

ارسال پيام

چهارشنبه 14 آبان 1393   8:58:04 AM

مطلبتون عالی بود سپاس

ارسال پيام

چهارشنبه 14 آبان 1393   8:51:02 AM

سلام :

واسه عاشقی نه لازمه شاعر باشی نه لازمه فرهاد باشی و کوه بکنی یکم شعور داشته باشی کافیه

ارسال پيام

سه شنبه 13 آبان 1393   9:57:53 PM

 عالی بود

http://www.gegli.com

ارسال پيام

پنجشنبه 1 آبان 1393   10:41:13 PM

سلام عالی بود

آخرین مطالب


خدایا


نور عشق


ادم ها در ارتباط چند دسته هستند!؟


هرفکری


از نامه های بابا لنگ دراز به جودی ابوت


آخرین قصه


این همه گرک تنها در لباس میش


زنان ایرانی متولد 13


بمان تا رسم خوبی از جهان برافکنده نشود ...


گریه نکنید


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

276871 بازدید

51 بازدید امروز

63 بازدید دیروز

380 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements